بررسیها نشان میدهد اقتصاد ایران طی سالهای 2018 و 2019 چیزی در حدود 14 درصد کوچکتر شده است، اما جدیدترین گزارش صندوق بین المللی پول (IMF) نویدبخش اتمام این رشد منفی و شروع رشد مثبت اقتصادی (معادل 0.2 درصد) از سال 2020 است. اکنون باید دید این رشد در گرو چه عواملی است، تا چه اندازه قابل تحقق خواهد بود و چه فرصتهایی در بردارد؟
بررسیها نشان میدهد اقتصاد ایران طی سالهای 2018 و 2019 چیزی در حدود 14 درصد کوچکتر شده است، اما جدیدترین گزارش صندوق بین المللی پول (IMF) نویدبخش اتمام این رشد منفی و شروع رشد مثبت اقتصادی (معادل 0.2 درصد) از سال 2020 است. اکنون باید دید این رشد در گرو چه عواملی است، تا چه اندازه قابل تحقق خواهد بود و چه فرصتهایی در بردارد؟
شرایط سیاسی کشور طی دو سال اخیر بهگونهای پیش رفته که سناریوهای پیدایش تورم چند برابری و یا حتی وقوع جنگ چندان دور از ذهن نبودهاست؛ اما در حال حاضر به نظر میرسد التهاب شرایط حاکم بر اقتصاد ایران کاهش یافته و روند بهبودی دیده میشود، بهطوریکه طبق دادههای مرکز آمار طی چند ماه اخیر نرخ تورم نقطه به نقطه از 53 به 25 درصد رسیده و دلار نیز در محدودۀ 11 هزار تومان آرام گرفته است. علل این اتفاقات مثبت را میتوان عمدتاً در کاهش تنشهای سیاسی، موفقیت سیاستهای دولت در کنترل نرخ تورم و همچنین کاهش اتکای دولت به فروش مستقیم نفت جستوجو کرد.
به نظر میرسد پس از بروز درگیریهای سیاسی طی یک سال گذشته و اعمال فشار حداکثری آمریکا، عمده آثار تحریمها تخلیه شده و اقتصاد ایران پس از این آثار گرچه در سطحی پایینتر اما به تعادل رسیده است. این در حالیست که مقامات آمریکایی به دنبال فروپاشی اقتصاد ایران بودند و اذعان داشتند که به سقف تحریمها علیه یک کشور رسیدهاند. از طرفی طی ماههای اخیر با کاهش تنشهای سیاسی، ورود ارز به کشور تسهیل شده، صادرات غیرنفتی روند پایداری داشته و همچنین به گفته منابع خارجی، فروش نفت ایران در ماههای اخیر به بیش از 500 هزار بشکه در روز افزایش یافته است. از سوی دیگر با نزدیک شدن به زمان انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، افزایش مجدد تنشها بین ایران و این کشور بعید به نظر میرسد؛ خصوصاً که ترامپ به دنبال دستاوردهایی در سیاست خارجه دولتش است و از این حیث حتی امکان بهبود شرایط نیز محتمل خواهد بود. ازاینرو به نظر میرسد پیشبینی صندوق بینالمللی پول برای مثبت شدن نرخ رشد اقتصادی ایران در سال 2020 دور از ذهن نیست.
از سوی دیگر صادرات غیرنفتی علیرغم تحریمها کاهش چندانی نسبت به سال گذشته نداشته بهطوری که در سال 97 این رقم در حدود 43 میلیارد دلار بوده و پیشبینی میشود تا پایان سال جاری به رقم 40 میلیارد دلار برسد. همچنین در همین برهه، صادرات نفتی میتواند رقمی در حدود 15 میلیارد دلار را به ثبت برساند.
بر سر راه تحقق تعادل و شروع مجدد رشد اقتصادی ایران موانعی همچون اقتصاد تورمی، ساختارهای اقتصادی و قوانین ضعیف کسبوکار، دولتی بودن بخش بزرگ اقتصاد و همچنین تداوم تحریمها قرار دارند.
ایران طی چند دهه گذشته شاهد تورم سالانه میانگین 20 درصد بوده که علت اصلی آن را میتوان افزایش نقدینگی بیش از ظرفیت اقتصادی کشور دانست. این امر فارغ از هرگونه رخداد داخلی و خارجی، در بلندمدت آثار مخربی در برخواهد داشت. هرچند دولت و بانک مرکزی در حال اجرای برنامههایی برای اصلاح نظام بانکی مانند ادغام برخی بانکها و یا ماهشمار کردن نرخ سود هستند اما در عمل، همچنان مجموع این اقدامات اثر چندانی در مهار حجم نقدینگی نداشته و این رشد با نرخی بالا ادامه دارد.
گفتنیست ساختارها و نهادهای اقتصادی ایران، کارآمدی چندانی برای تولید و بهرهوری نداشته و از نظر شاخص سهولت کسب و کار رتبه 127 دنیا را به خود اختصاص داده ایم. گرچه کارگروهی در مجلس برای شناسایی و تسهیل این امور شکل گرفته اما همچنان برونداد خاصی مشاهده نمیشود.
نکته دیگر تداوم تحریمهاست. این تحریمها عمدتاً از دو جهت میتوانند شرایط را در ادامه سختتر کنند. از طرفی اقتصاد ایران برای تأمین مواد اولیه و واسطهای صنایعش به واردات وابسته است. بهطوریکه چیزی در حدود ۸۲ درصد از واردات کشور را کالاهای سرمایهای، مواد اولیه و واسطهای تشکیل میدهند؛ بنابراین از این منظر، تداوم تولید با مشکل مواجه خواهد شد.
از طرف دیگر ایران برای تأمین مالی پروژههای بزرگ و همچنین تبادلات مالی، به ارتباطات بانکی بینالمللی نیاز دارد و تداوم تحریمها مشکی جدی در این باره قلمداد میشوند.
دولت با توجه به کسری بودجه، عدم چابکی و بالا بودن هزینههایش نیاز به تلاشهای جدیتری برای کوچکسازی و اصلاح ساختار بودجه دارد که به نظر میرسد در این زمینه در حال ایجاد برخی مقدمات است. با توجه به کاهش فروش نفت، دولت برای تغییر محوریت اقتصاد کشور از صادرات نفت به صادرات غیرنفتی و تولید داخلی در حال تلاش است. طبق اظهارات رئیس سازمان برنامه و بودجه، سال آینده بودجه کشور بدون اتکای به نفت بسته خواهد شد و درآمدهای نفتی کشور، فارغ از میزان آن، در امور عمرانی صرف خواهد شد. کاهش این اتکا قرار است از محل اصلاح قیمت یارانههای انرژی، کاهش هزینههای ناکارآمد دولت و استفاده از ظرفیتهای جدید مالیاتی از جمله مالیات بر عایدی سرمایه جبران شود. این امر میتواند مزایای بلندمدتی دربرداشته باشد اما در کوتاهمدت ممکن است فشار مضاعفی بر اقتصاد کشور وارد کند. (خصوصاً از جهت مالیات و اصلاح قیمت حاملهای انرژی) بههرحال باید منتظر لایحه بودجه 99 ماند تا ببینیم این اصلاح عمدتاً از چه جنسی خواهد بود. همچنین در جهت کوچکسازی دولت، برنامههایی مانند واگذاری سهام شرکتهای دولتی به مردم در حال بررسی هستند که در صورت اجرای مطلوب میتوانند نتایج مثبتی برای اقتصاد پدید آورند.
از طرف دیگر در پی کاهش تنشها اگر ایران بتواند به توافقی با آمریکا دست یابد یا به نحوی صادرات نفتی و غیرنفتی را بیش از پیش افزایش دهد و تعاملات بینالمللیاش را بهبود بخشد میتواند به مثبت شدن رشد خود امیدوار باشد.
با فرض تداوم شرایط اقتصادی و سیاسی، از این پس رشد اقتصادی ایران عمدتاً از جنس اصلاح ساختاری و افزایش بهرهوری خواهد بود؛ بنابراین فعالیتهای اثرگذار در این زمینهها، بیشتر مورد توجه قرار خواهند گرفت.
در این بین با توجه به نیاز کشور به اصلاح نظام بانکی و سیاستهای بانک مرکزی و دولت برای پاسخ به این نیاز، بازار سرمایه میتواند در جذب بخش قابل توجهی از نقدینگی و کمک به تأمین مالی شرکتها و همچنین ایجاد بهرهوری در حوزۀ سرمایهگذاری کشور، نقش مؤثری ایفا کند.
بازار بورس طی سالیان اخیر اقدام به افزایش زمینههای سرمایهگذاری مورد پوشش خود کرده است. ازجمله اوراق خزانه اسلامی، صندوقهای با درآمد ثابت و در بورس کالا، صندوقهای سرمایهگذاری طلا و سکه و گواهی سپردههای کالایی مانند زعفران. لذا تنوع زمینههای فعالیت در بازار فرصت مناسبی برای جذب سرمایه افراد با سلایق و انگیزههای متفاوت را فراهم کرده است. همچنین پیشبینی میشود به مرور ابزارهای بیشتری مانند اختیار معامله به بازار اضافه شوند که میتوانند موجب جذابتر شدن این بازار شوند.
ازجمله فرصتهای بالقوهای که به علت کاهش ارزش پول ملی پیش آمده و در صنعت کشور کمتر مورد توجه قرارگرفته، صنعت گردشگری است. به علت افزایش گردشگران به ایران پیشبینی میشود درآمد ارزی این بخش در سال جاری مبلغی در حدود 15 میلیارد دلار شود که معادل کل درآمد نفتی کشور در سال جاری خواهد بود.
در بین حوزههای مختلف این صنعت، بخش گردشگری سلامت تاکنون کمتر مورد توجه بوده و با توجه به ارزان بودن درمان به نسبت کشورهای دیگر و همچنین تنوع تخصصهای موجود در ایران در مقایسه با کشورهای همسایه، میتواند زمینه مناسبی برای فعالیت باشد.
گردشگری داخلی نیز به علت تعداد بسیار بیشتر گردشگران و افزایش سالانه تعداد مسافران، در صورت خلق ارزشهای مناسب با توجه به جاذبههای محلی میتواند پتانسیل خوبی داشته باشد.
استارتاپها
اکوسیستم استارتاپی چند سالیست که با اقبال خوبی مواجه شده است. این کسبوکارها با توجه به چابک بودن نوع ساختار، مقیاسپذیری و امکان ایجاد بهرهوری بالا ظرفیت زیادی برای رشد دارند. بهویژه آن دسته از استارتاپهایی که فعالیت آنها در ارتباط با دو زمینه فوق باشد.
همچنین خدمات به این استارتاپها مانند ارزشگذاری آنها یا مشاوره و کمک در راهاندازی، فرصتهای مناسبی به حساب میآیند.
در نهایت میتوان گفت گرچه اقتصاد ایران آسیب زیادی متحمل شده اما با کاسته شدن التهابات اکنون شرایط آرامتری را سپری میکند و به بازسازی خود امیدوار است. در حوزه اختیارات نظام تصمیمگیری کشور زمینههای بسیار زیادی برای اصلاح وجود دارند که میتوانند موجب تحکیم اقتصاد شوند. در بخش خصوصی هم فرصتهای افزایش بهرهوری و استفاده از زمینههای خالی و یا کمتر کار شده همچنان به چشم میخورند که به برخی از آنها اشاره شد. امید میرود بتوانیم تهدیدهای موجود را به فرصتی برای بهینهسازی اقتصاد ایران تبدیل کرده و روند پایدارتری در رشد اقتصادی در پیش بگیریم.
بررسیها نشان میدهد اقتصاد ایران طی سالهای 2018 و 2019 چیزی در حدود 14 درصد کوچکتر شده است، اما جدیدترین گزارش صندوق بین المللی پول (IMF)...
بررسیها نشان میدهد اقتصاد ایران طی سالهای 2018 و 2019 چیزی در حدود 14 درصد کوچکتر شده است، اما جدیدترین گزارش صندوق بین المللی پول (IMF)...
بررسیها نشان میدهد اقتصاد ایران طی سالهای 2018 و 2019 چیزی در حدود 14 درصد کوچکتر شده است، اما جدیدترین گزارش صندوق بین المللی پول (IMF)...
نظرات